تاکنون آمار ضدونقیضی از شمار کودکان بازمانده از تحصیل و مدرسه در ایران ارائه شده است، در سال ۱۳۹۵ وزارت آموزش و پرورش ایران تعداد بازماندگان از تحصیل را ۱۴۹هزار نفر و در سال جاری ۱۴۷ هزار نفر، حدود دو درصد از تعداد کل دانشآموزان کشور اعلام کرد. اما براساس آمارهای سازمانهای غیردولتی، سالانه نزدیک به یک میلیون دانشآموز در مناطق مختلف ایران از تحصیل باز میمانند.
مرکز پژوهشهای مجلس جمعیت کودکان بازمانده از تحصیل را به دلیل آنچه که «تشتت آماری» خوانده، بیش از ۱۲ برابر رقم اعلام شده از سوی آموزشوپرورش اعلام کرده است، این مرکز در بهار ۱۳۹۸ شمار بازماندگان از تحصیل را حدود یک میلیون و ۸۰۰ هزار تن اعلام کرد.
به دلیل نبود آمار شفاف و دقیق درباره تعداد کودکان بازمانده از تحصیل در ایران از جمله پنهانکاری وزارت آموزش و پرورش و محدودیتهای رسانهای از سوی رسانههای حکومتی این احتمال وجود دارد که آمار کودکان بازمانده از تحصیل بیشتر از آمارهای رسمی منتشر شده باشد.
۳۰ تیر ۹۹ خبرگزاری دولتی تسنیم گزارش داد که فقر و عدم دسترسی به مدرسه باعث شده ۵۰ درصد دانش آموزان ایرانی از تحصیل باز بمانند.
سازمانهای غیردولتی میگویند ۷ میلیون کودک کار در ایران وجود دارند، کودکانی که در گوشهگوشه خیابانهای شهرها دستفروشی یا گدایی میکنند و از درس و مدرسه بازماندهاند، این آمار اما در آمار کودکان بازمانده از تحصیل جایی ندارند. بنابر گزارشهای رسمی منتشر شده، وضعیت کودکان کار در استانهای تهران، سیستان و بلوچستان و خراسان رضوی «فاجعهبار» اعلام شده است.
در سالهای گذشته بسیاری از وزارتخانههای دولتی از جمله سازمان بهزیستی، کمیته امام و آموزش و پرورش بارها از «ساماندهی» این کودکان خبر داده بودند اما نه تنها در چهار دهه گذشته این وظیفه بدیهی برای دولتهای گذشته مفهومی نداشته است بلکه فرافکنی هم کردهاند؛ به گفته معاون آموزش ابتدایی آموزش و پرورش؛ «اعتباری برای بازگرداندن کودکان بازمانده از تحصیل به مدرسه برای وزارت آموزش و پرورش تعریف نشده است».
در این میان سیستان و بلوچستان، محرومترین استان ایران با دارا بودن سه درصد جمعیت ایران رکوردار نیمی از کودکان بازمانده از تحصیل است که بیشترین بازماندگان از تحصیل در این استان را دختران تشکیل میدهند.
این همه در حالیست که تاکنون آمارهای دیگری از شناسایی ۹۲۸ کودک در استان یزد، ۶ هزار کودک در استان خوزستان؛ سه هزار کودک در کرمانشاه و دو هزار کودک در استان فارس منتشر شده که همگی از تحصیل و مدرسه بازمانده اند.
در شرایطی که بسیاری از کودکان ایرانی در سن تحصیل باز میمانند که جمهوری اسلامی در کشور عراق مدرسهسازی میکند در حالی که کودکان بسیاری در ایران به علت کمبود فضای آموزشی از تحصیل بازمیمانند، به ویژه پس از وقایعی مثل سیل و زلزله.
عواملی نظیر دوری از فضای مدرسه، صعبالعبور بودن مسیر برخی از روستاها تا مدرسه، نبود اعتبار برای سرویس مدارس، معلولیت و ازدواجهای زودرس، هر ساله تعداد بیشتری به آمار «کودکان بازمانده از تحصیل» و شمار کودکان کار اضافه میکند.
هرچند، بر اساس اصل ۳۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی، دولت موظف به تامین رایگان شرایط تحصیل تا پایان دوران پایان متوسطه برای همه ایرانیان است اما پولی شدن آموزش، بالا رفتن هزینههای زندگی و مشکلات معیشتی باعث شده است که خانوادههای بیبضاعت جامعه در تامین هزینههای تحصیل فرزندان خود با شرایط دشواری روبرو شوند.
خانوادههای طبقه فرودست، قربانی شکافهای طبقاتی در ایران که با افزایش نرخ اجاره بها و اقلام خوراکی امکان تامین مایحتاج خانواده خود را ندارند امکان خرید حداقل لوازم تحصیلی فرزند خود مثل کیف و کتاب و کفش و لباس و همین طور خرج رفت و آمد را ندارند.
از سوی دیگر با شروع همهگیری کرونا و تعطیلی مدارس، آموزش دانش آموزان از طریق اینترنت و با استفاده از سامانه موسوم به «شاد» صورت گرفت اما به دلیل نبود اینترنت و نداشتن گوشی تلفن همراه ۴ میلیون دانش آموز از تحصیل بازمانده اند.
در روزها و ماههای گذشته نبود امکانات آموزشی برابر در دوران کرونا به افزایش موجی بیسابقه از خودکشی سریالی در میان کودکان و نوجوانان ایرانی در گروههای وسیعی از دهکهای پایین جامعه منجر شده است، تراژدی بیسابقهای که در آن کودکی به دلیل نداشتن تلفن همراه و نداشتن دسترسی به «شبکه شاد» دست به خودکشی میزند تا شرمندگی این سقوط اخلاقی را متوجه حاکمیت کند.
از ابتدای سال تحصیلی امسال تا پایان آذرماه، دستکم ۳۰ اقدام به خودکشی کودکان زیر ۱۸ سال خبرساز شده که تنها شش کودک در شهرستان رامهر دست به خودکشی زده اند.
به گفته حسینعلی شهریاری رئیس کمیسیون بهداشت، سه و نیم میلیون دانشآموز و ۶۰هزار آموزگار به تبلت و موبایل در ایران دسترسی ندارند.
محرومیت از تحصیل تنها مختص خانوادههای کمدرآمد، دانش آموزان محلات حاشیهنشین شهرها، ، دانش آموزان عشایر، دانش آموزان روستایی، کودکان کارو خیابانی، کودکان معتاد، کودکان کولبر، کودکان بدسرپرست یا بیسرپرست نیست، بسیاری از دانش آموزان اقلیتهای مذهبی در ایران از جمله کودکان بهایی نیز از دسترسی به تحصیل منع میشوند.
جمعیت بزرگ بیشناسنامهها در استانهای تهران، خراسان رضوی و سیستان و بلوچستان را هم باید به فهرست بازماندگان از تحصیل در ایران اضافه کرد.
تارنمای همشهری در ۲۸آذر ۱۳۹۸ نوشته بود: «آمارهای متفاوتی از تعداد کودکان بدون شناسنامه در کشور وجود دارد؛ از دهها هزار تا یک میلیون نفر که بیشتر آنها در استانهای مرزی کشور بهویژه سیستان و بلوچستان و خراسان رضوی زندگی میکنند».
رها کردن درس و مدرسه یکی از اشکال مهم نابرابریهای آموزشی و تبعیض آشکاری است که جمهوری اسلامی به نسل جوان جامعه ایران تحمیل کرده است، نظامی که داعیه رسیدگی به ضعفا و «عدالت آموزشی» دارد.
کودکان بازمانده از تحصیل ننگی بر پیشانی آموزش و پرورش ایران

کودکان بازمانده از تحصیل ننگی بر پیشانی آموزش و پرورش ایران